اونوره دوبالزاك نويسنده، مورخ، جامعهشناس و نويسنده نامدار فرانسوي كه او را پيشواي مكتب رئاليسم اجتماعي در ادبيات ميدانند در بيستم مه سال 1799 به دنبال آمد و چون روز تولدش مصادف با روز عيد «سنت اونوره» بود او را «اونوره» نام نهادند.
بالزاك در سال 1832 يعني در سي و سه سالگي در يك سال، چهارده داستان مانند «سرهنگ شابر»، «كشيش تور»، «شاهكار گمنام»، «زن بيصاحب»، «عشق در صحرا» و «چرم ساغري» و چيزهاي ديگر نوشت و به دنبال آن، انتشار داستاني بزرگي مانند «زن سي ساله» و «اوژني گرانده» كه در سال 1833 منتشر شد شهرت او را صد چندان ساخت. بالزاك در سال 1833 «سرگذشت سيزده نفر» و «طبيب ده» و در سال 1834 كتابهاي «بابا گوريو»، «در جستجوي مطلق» و در سال 1835 «سرافيتا» و در سال 1837 «آرزوهاي گمشده» و «سزار بيرتو» و در سال 1838 كتاب Cabinet – des Antiques را به رشته تحرير درآورد. زندگاني بالزاك از 1830 تا 1850 كه سال مرگ اوست سراپا كوشش و رنج و عذاب بود. نويسنده بزرگ در اين مدت روزانه دوازده تا شانزده و گاهي 18 ساعت كار ميكرد. پياپي قهوه ميخورد و به اين وسيله هر روز دو هزار سطر داستان مينوشت. در سال 1842 بالزاك بر آن شد كه به مجموعه آثار خود، كه از سيزده سال پيش به نوشتن آن دست زده بود عنوان «كمدي انسانيHumaine - comedie» بدهد. توضيحات دقيق و گيرا از فضاي حوادث و تحليل نازكبينانه روحيات شخصيتهاي داستان بالزاك را به يكي ازاثرگذارترین رمان نویسان دنیا تبدیل کرده است
«بالزاك» در روز يكشنبه 8 اوت 1850 پس از پنجاه و يك سال زندگاني درگذشت. در روزهاي بيماري به جز «تئوفيل گوتيه T.Gutier» و «ويكتور هوگو» كسي به خانه او نميرفت و در لحظه مرگ به جز ويكتور هوگو كسي بر سر بالين او نبود. در پاريس كمتر كسي متوجه مرگ «بالزاك» شد؛ براي آنتكه اين نويسنده بزرگ عضو فرهنگستان فرانسه نبود و او را به جرم هرزهنويسي و فساد اخلاق و در حقيقت به جزم «رئاليسم» عضو خود نشناخته بود و در روز مرگ بالزاك هيچ كس مانند «ويكتور هوگو» اظهار تأثر نكرد.
سبك:
آثار بالزاك آيينهاي از جامعه فرانسه روزكار اوست. او افراد هر طبقه اجتماعي، از اشراف فرهيخته گرفته تا دهقانان عامي را در كمدي انساني خود جاي ميدهد و جنبههاي گوناگون شخصيتي آنان را در معرض نمايش ميگذارد. بهرهگيري او از ايجاد شگرد ايجاد پيوند ميان شخصيتها و تكرار حضور آنها در داستانهاي مختلف موجب شده است تا در گسترش روانشناسي شخصيتهاي منفرد توفيق يابد.
رئاليسم عريان و بدبيني بالزاك به سرشت انساني، در آثارش هويداست. بالزاك معتقد بود نبايد در مورد كسي يا چيزي كه هرگز نديده است، بنويسد
آثار بالزاك آيينهاي از جامعه فرانسه روزكار اوست. او افراد هر طبقه اجتماعي، از اشراف فرهيخته گرفته تا دهقانان عامي را در كمدي انساني خود جاي ميدهد و جنبههاي گوناگون شخصيتي آنان را در معرض نمايش ميگذارد. بهرهگيري او از ايجاد شگرد ايجاد پيوند ميان شخصيتها و تكرار حضور آنها در داستانهاي مختلف موجب شده است تا در گسترش روانشناسي شخصيتهاي منفرد توفيق يابد.
رئاليسم عريان و بدبيني بالزاك به سرشت انساني، در آثارش هويداست. بالزاك معتقد بود نبايد در مورد كسي يا چيزي كه هرگز نديده است، بنويسد
. کمدی انسانی
کمدی انسانی (le comedie humaine که ممکن است الهامی از کمدی الهی دانته باشد) به نوشتههای بالزاک گفته میشود که خود آن را در سال 1841 برای مجموعهی آثارش برگزید. رمانهای بالزاک تا سال 1841 فاقد ارتباط لازم بود، بدین سبب تصمیم گرفت شخصیتهای رمانهایش را در داستانهای دیگر نیز مطرح کند ( این شیوه جالب توجه برای نخستین بار در دستنوشتههای رمان باباگوریو (le Pere Goriot) ( سال 1834) مشاهده میشود: اژن ماسیاک/ Eugene de Massiac همان اژن دوراستیناک/ Eugene de Rastignac رمان قبلیاش، پوست اندوه (le Peau de chagrin) است.
بالزاک طرح اولیهی برگزیدن نام کمدی انسانی را برای آثار خود در نامهای که به مادام هانسکا نوشت مطرح کرد. سپس در مقدمههایی که فلیکس داون/ Felix Davin بر آثار او مینوشت به اطلاع عموم رسید.
کمدی انسانی را میتوان بدین گونه طبقهبندی کرد:
1- بررسیهای اخلاقی
2- بررسیهای فلسفی
شکل دیگر دستهبندی آثار بالزاک از این قرار است:
1- صحنههایی از زندگی فردی (در داستان گوبسگGobeseck )
2- صحنههایی از زندگی شهرستانی (در داستان اژنی گرانده Eugenie Grandet)
3- صحنههایی از زندگی در پاریس (باباگوریو le Pere Gorio)
4- صحنههایی از زندگی سیاسی (کاری سرّی Une tenebreuse affaire)
5- صحنههایی از زندگی نظامی (شوانها les Chouans)
6- صحنههایی از زندگی روستایی (روستاییان les Paysans)
کمدی انسانی (le comedie humaine که ممکن است الهامی از کمدی الهی دانته باشد) به نوشتههای بالزاک گفته میشود که خود آن را در سال 1841 برای مجموعهی آثارش برگزید. رمانهای بالزاک تا سال 1841 فاقد ارتباط لازم بود، بدین سبب تصمیم گرفت شخصیتهای رمانهایش را در داستانهای دیگر نیز مطرح کند ( این شیوه جالب توجه برای نخستین بار در دستنوشتههای رمان باباگوریو (le Pere Goriot) ( سال 1834) مشاهده میشود: اژن ماسیاک/ Eugene de Massiac همان اژن دوراستیناک/ Eugene de Rastignac رمان قبلیاش، پوست اندوه (le Peau de chagrin) است.
بالزاک طرح اولیهی برگزیدن نام کمدی انسانی را برای آثار خود در نامهای که به مادام هانسکا نوشت مطرح کرد. سپس در مقدمههایی که فلیکس داون/ Felix Davin بر آثار او مینوشت به اطلاع عموم رسید.
کمدی انسانی را میتوان بدین گونه طبقهبندی کرد:
1- بررسیهای اخلاقی
2- بررسیهای فلسفی
شکل دیگر دستهبندی آثار بالزاک از این قرار است:
1- صحنههایی از زندگی فردی (در داستان گوبسگGobeseck )
2- صحنههایی از زندگی شهرستانی (در داستان اژنی گرانده Eugenie Grandet)
3- صحنههایی از زندگی در پاریس (باباگوریو le Pere Gorio)
4- صحنههایی از زندگی سیاسی (کاری سرّی Une tenebreuse affaire)
5- صحنههایی از زندگی نظامی (شوانها les Chouans)
6- صحنههایی از زندگی روستایی (روستاییان les Paysans)
روحیهی بالزاک، رمانتیک، افراط گرا و پرتباین است. او در تصویر کردن پدیدههای اجتماعی، همان قدر مهارت دارد که در ساختن نمونههای فردی. نمونههایی که قادرند با هویت حقیقی خود به رقابت برخیزند. بالزاک نوع تازه ای از رمان را به وجود آورد که به تصویر گری و توصیف واقعیت پرداخت. این واقعیت که به نام واقعگرایی ادبی (realism litteraire) شناخته شد برای چندین نسل به عنوان الگو باقی ماند.