سر کلاس دکتر ساروخانی نظریات هابرماس بررسی شد و به نظر من اومد که تا چه حد نظریاتش می تونه به یوتوپیا ها نزدیک باشه وجود ارتباط در یک جامعه بدون هیچ سلسله مراتب و برابری همه با هم .............
خیلی جالب بود یک مطلب خیلی جدید هم شنیدم استاد گفت دو نوع رابطه در یک جامعه وجود داره گمن شافت و گزل شافت در جوامع کوچکتر گمن شافت حاکمه همه همدیگرو میشناسن و هیچکس نمیتونه واسه کسی نقش بازی کنه و حقیقت ها و واقیات بر جامعه حاکمه ولی در جامعه گزل شافت این طور نیست در جوامع بزرگ مثل کلانشهرها هر کسی که از خونش میاد بیرون میتونه خودش رو در یک صحنه تیاتر تصور کنه و تا آخر شب نقش بازی کنه ..... که تقریبا بدون تعارف کار همه ماهاست
ولی یک چیزی جالبه که همیشه آدمهایی وجود دارن که در یک جامعه گزل شافت باز سعی میکنن یک جامعه کوچک و شناخته شده تر واسه خودشون درست کنن و هر کس عضو جامعه خودش باشه و به نظر من هر چه قدر هم آدما واسه هم نقش بازی کنن ضمیر ناخودآگاهشون دنبال روابط بدون پرده پوشی و مخفی کاریه نمیدونم ........... نظر شماها چیه؟
۶ سال قبل